آشنایی با موسسه پژوهشی گارتنر (Gartner) به منظور رصد فناوری های نوظهور
شرکت گارتنر یک شرکت فعال تحقیقات و مشاوره در زمینه فناوری اطلاعات است. موسسه گارتنر در سال ۱۹۷۹ توسط جیدییِن گارتنر (Gideon Gartner) تأسیس شده و دفتر مرکزیاش در ایالت کانکتیکات (کانتیکت) آمریکاست. لازم به ذکر است که شرکت گارتنر در بیش از هشتاد کشور در نقاط مختلف جهان از جمله اروپا، آسیای جنوب شرق، ژاپن و خاورمیانه نیز دفتر دارد.گارتنر با حدود ۱۵۰۰۰ کارمند و بیش از سه میلیارد دلار قرارداد سالیانه، دارای ساختار سهامی عام است و سهم آن در بازارهای بورس جهان معامله میشود.
عناوين مطالب: '
گارتنر (Gartner)
گارتتر هر ساله پیشبینیهای جالبی در ارتباط با روندها و ترندهای مختلف بازار ارائه میکند که بیشتر آنها به واقعیت تبدیل میشوند. گارتنر هر سال پیشبینی جالبی در ارتباط با 10 روند جالب فناوری ارائه کرده و پیشکرده تا 5 سال آینده این فناوریها نه تنها زندگی بسیاری از مردم را تغییر خواهند داد، بلکه تحول بنیادینی در صنایع مختلف به وجود میآورند.
پژوهشگران، گارتنر را معمولاً به خاطر دو ابزاری که در زمینه ارزیابی و تحلیل تکنولوژی ارائه کرده است میشناسند.
- ابزار اول، Magic Quadrant یا مربع جادویی است که ابزاری ترسیمی است و به کمک آن میتوان پیشرفت و جایگاه شرکتهای مختلف را در حوزهی تکنولوژی ترسیم و ارزیابی کرد.
- ابزار دوم، هایپ سایکل (Hype Cycle) یا چرخه گارتنر است که چرخه عمر تکنولوژیهای مختلف و شیوهی رواج یافتن تب تکنولوژی و فروکش کردن آن را نمایش میدهد.
مربع جادویی گارتنر
این شرکت در هر یک یا دو سال، گزارشی در زمینه بازار ابزارهای تکنولوژی منتشر میکند که اصطلاحا (Magic Quarter (MQ یا مربع جادویی نامیده میشود. در این گزارشها ابزارها در گروههای مختلف از جمله ابزار هوش تجاری، ابزار دیتاسنتر، ابزار محاسبات ابری، ابزار مدیریت پروژه … دسته بندی شدهاند.
گارتنر جهت رتبهبندی فروشندگان محصولات تکنولوژی از دو معیار استفاده میکند:
۱-معیار اول کامل بودن چشم انداز است. این که شرکت چقدر نیازهای مشتریان را درک کرده است، چه استراتژی برای برطرف کردن نیازها دارد و مدل تجاری آن تا چه حد قوی است.
۲-معیار دوم، توانایی شرکت در پیاده سازی چشم انداز است. این که شرکت تا چه حد در پیاده سازی چشم اندازی که تعریف کرده است، موفق عمل کرده است.
بر اساس این دو معیار، گارتنر شرکتهای فعال در هر حوزه را در چهار دسته تقسیمبندی میکند.
۱-رهبران: شرکتهایی که هم چشم انداز واضح و درستی از بازار دارند و هم این چشم انداز را به خوبی پیاده سازی کردند.
۲-چالشگران: این دسته شامل شرکت هایی است که توانایی اجرایی بالایی دارند اما در زمینه تکامل اهداف امتیاز پایین تری نسبت به رهبران کسب کرده اند. در حال حاضر خوب عمل می کنند. روی یک سگمنت بزرگ تسلط دارند. اما درک درستی از مسیر بازار ندارند.
۳-ایدهپردازان: این شرکت ها امتیاز کمتری در زمینه اجرای اهداف بدست آورده اند اما در زمینه تکامل اهداف امتیاز بیشتری دارند. عموما این شرکت ها کوچکتر از چالشگران هستند. فهمیدن که بازار به کدوم سمت میره یا چشم اندازی برای تغییر قوانین بازار دارند، اما هنوز به طور کامل اجرایی نکردند.
۴- فرصت جویان: این دسته از شرکت ها در هر دو زمینه تکامل اهداف و قدرت اجرایی امتیاز کمتری نسبت به دیگران کسب کرده اند و عموما شرکت های تازه وارد به بازار هستند. در یک سگمنت بازار تمرکز کردند و در آن موفق بودند.
چرخه تکنولوژی
چرخه تکنولوژی گارتنر که بهتر است آن را چرخه تب یا محبوبیت تکنولوژی (Technology Hype Cycle) بنامیم، توسط موسسه گارتنر مطرح و پیشنهاد شده است.
چرخه محبوبیت یا Hype Cycle، نموداری است که مراحل زمانی محبوب شدن یک فناوری را به تصویر میکشد. به عبارت دیگر یک فناوری از زمان پیدایش ایده، تا زمانی که به بلوغ برسد و جایگاه واقعی خود را در صنعت / دانشگاه پیدا کند 5 مرحله مختلف را طی می کند. این چرخه در سال ۱۹۹۵ مطرح شد و اکنون بیش از دو دهه از عمر آن میگذرد. اما به علت مصداقهایی که از آن دیده شده و اصطلاحاتی که به ترمینولوژی مدیریت تکنولوژی افزوده است،هنوز هم مورد توجه قرار میگیرد.
در تصویر زیر شکل کلی این چرخه را میبینید. در محور افقی که زمان، یا مراحل چرخه را نشان میدهد، فازهای مختلف با خطهای عمودی از هم جدا شدهاند. محور عمودی هم «انتظارات» یا به بیان دیگر محبوبیت را نشان میدهد.
نمودار گارتنر نیز مانند بسیاری از نمودارهای چرخه عمر در محور افقی، زمان را نشان میدهد. در نگاه گارتنر، با گذشت زمان به تدریج تکنولوژی بالغتر میشود. روی محور عمودی نیز، میزان دیده شدن تکنولوژی (توسط کسب و کارها، تحلیلگران، رسانهها و صاحبان صنایع) نمایش داده شده است. در چرخه گارتنر پنج مرحله اصلی برای هر تکنولوژی تعریف میشود.
1) پیدایش نوآوری یا Innovation Trigger
در این مرحله، ابتدا فناوری بصورت یک مفهوم مطرح میشود. معمولا در حد پروتوتایپ یا proof of concept نمونههایی از آن ارائه میشود. استارت آپهایی دور آن شکل میگیرد اما نمونههای تجاری آن هنوز آنقدر ارزان و فراگیر نشدهاند.
2) قلهی انتظارات یا Peak of Inflated Expectations
رسانهها به سرعت اطلاعرسانی میکنند و در زمان کوتاهی این فناوری بر سر زبانها میافتد. کسانی که «خورهی تکنولوژی» آن را پیادهسازی میکنند. در کنار آن سرمایهگذاری و فعالیت برای تجاری سازی آن توسط شرکتها به سرعت افزایش مییابد.
از جنبهی آکادمیک، دانشگاهها و موسسات تحقیقاتی همه هجوم میبرند به سمت این فناوری، تعریف کردن پایان نامههای متعدد و چاپ کردن مقاله. معمولا کسی در این مقالات به محدودیتهای آن اشاره نمیکند و فقط نتایج بهتر و اعداد بزرگتر گزارش میشوند.
3) درهی سرخوردگی یا Trough of Disillusionment
به زودی نشانه هایی از مشکلات این فناوری روشن میشوند و نواقص آن کمکم خود را نشان میدهند. غالبا این بخش «صنعت» است که متوجه این نواقص میشود. آنها این نواقص را در تضاد با یافتههای مقالات علمی و وعدههای داده شده میبینند. در نتیجه حسی از بی اعتمادی و ناامیدی در بین طرفداران شکل میگیرد. شرکتها سرمایهگذاریهای خود را متوقف میکنند و همه چیز منوط میشود به برطرف کردن نواقص.
4) شیب روشنفکری یا Slope of Enlightenment
کم کم پتانسیلهای این فناوری بیشتر مشخص میشود و برخی شرکتها میفهمند با وجود محدودیتها و نواقص آن چگونه از آن استفاده کنند. این اتفاق در حینی صورت میپذیرد که رسانهها توجه زیادی به این فناوری ندارند و جامعهی علمی آن را به شکل یک زمینهی اشباع شده میبیند.
5) فلات بهرهوری یا Plateau of Productivity
فناوری به ثبات خوبی میرسد و مزیتهای و محدودیتهای آن به خوبی روشن شده است. این بار بخش صنعت با اطلاع کامل و بصورت معقول سرمایهگذاری را مدیریت میکند.
گارتنر شغل هایی را که تحت تاثیر تکنولوژی قرار می گیرند را بررسی می کند
گارتنر انواع شغل هایی را که تحت تاثیر تکنولوژی قرار می گیرند، لیست کرده است: سیستم های حمل و نقل، ساخت و ساز، انبار معادن، مراقبت های بهداشتی و غیره. با توجه به اینکه در همه صنایع، 4 درصد از فروش به هزینه های فناوری تعلق می گیرد، چیزی برای کم کردن از هزینه فناوری باقی نمی ماند، ولی فرصت خوبی برای کاهش نیروی کار به وجود می آید.
شرکت های پیشرو در این زمینه عبارتند از: آمازون که سال گذشته 775 میلیون دلار برای خرید سیستم های “کیوا”- شرکتی که روباتهای مورد استفاده در انبارها را می سازد- هزینه کرد. گوگل نیز با ساخت ماشینهای بدون راننده در این زمینه پیشرو می باشد. گارتنر یک چارچوب وسیع تری پیشنهاد می دهد و می گوید مشاغلی مستعد جایگزینی با ماشینها هستند که نیازمند طیف وسیعی از فعالیت ها مثل تبادلات زیاد، کنترل دقیق و انطباق هستند و قابلیتهایی مثل تخصص و دانش زیاد نیاز دارند.
به گفته گارتنر این رویکرد ادامه دار است و تاثیرات زیادی بر بیکاری خواهد گذاشت.
گارتنر تحقیقاتی را با عنوان “ماوریک” انجام داده است تا شرایط شگفت آور و بحث برانگیز در این جریان را نشان دهد. این تحقیق نشان می دهد در بدترین حالت تاثیر ماشینهای هوشمند بر بیکاری، 90 درصد است که به دو حالت منجر می شود یا فاجعه بزرگی به بار می آورد یا مدینه فاضله ای ایجاد می کند که تمام نیازهای اولیه انسانها برآورده می شود و مردم از کار کردن زیاد رها می شوند.
هدف اصلی از این تحقیق این است که مدیران ارشد اطلاعات را از تاثیر ماشینهای هوشمند بر سازمان هایشان و نیز به وجود آمدن جایگاه های شغلی جدید مثل مدیر ارشد دیجیتال آگاه سازد. گارتنر به شرکت ها پیشنهاد می دهد که تیم هایی را تشکیل دهند که به مساله جایگزینی ماشینهای هوشمند متمرکز شوند و مزایا، معایب و عواقب آن را مورد بررسی و مطالعه قرار دهند.
آدرس کانال تلگرام سایت بیگ دیتا:
آدرس کانال سروش ما:
https://sapp.ir/bigdata_channel
جهت دیدن سرفصل های دوره های آموزشی بر روی اینجا کلیک کنید.
جهت ثبت نام در دوره های آموزشی بر روی اینجا کلیک کنید.
منابع:
https://dataio.ir/hype-cycle-ehf1cp8tg6kb.
www.answerbook.ir/شرکت-گارتنر/
www.sis-eg.com/fa/article/42329-چشم-انداز-تیره-گارتنر-برای-مشاغل-در-سایه-تکنولوژی.html
بازدیدها: 1807
برچسبgartner تب تکنولوژی ترندهای علمی رصد تکنولوژی رصد فناوری گارتنر مربع جادویی
همچنین ببینید
انواع مدل های بلوغ حاکمیت داده چیست؟
من بازخوردهای مثبت زیادی در مورد سری مدلهای بلوغ حاکمیت داده دریافت کردهام، زیرا نمای …