خطاهای شناختی (Cognitive Errors)، سوگیری های شناختی (Cognitive Biases) و تحریف‌‏های شناختی (Cognitive Distortions)

خطاهای شناختی انواع متعددی دارد. سوگیری‌های شناختی عموماً میان همه‌ی ما انسان‌ها مشترک هستند و معمولاً در ارزیابی روی می‌دهند. تحریف‌های شناختی فردی‌تر هستند. به عبارتی شدت و ضعف آنها در انسان‌ها بسیار متفاوت است. معمولاً هم در ثبت و یادآوری رویدادها به وجود می‌آیند. با این حال، چون تقسیم‌بندی فوق بسیار ذهنی است، از اصطلاح خطاهای شناختی استفاده می‌شود که عمومی‌تر است و همه‌ی موارد را پوشش می‌دهد.

عناوين مطالب: '

خطاها شناختی یا Cognitive Errors

خطاها یا سوگیریهای شناختی یا Cognitive Errors از جمله بحث‌های مهم در حوزه مدیریت و روانشناسی محسوب می‌شوند و به‌طور خاص، فهرست اشتباه شناختی به بخش جدایی‌ناپذیر بسیاری از کتابهای تصمیم گیری تبدیل شده است. این خطاها، هنگام تحلیل و تفسیر و قضاوت در مورد رویدادها ما را به دام خود گرفتار می‌کنند و باعث می‌شوند که ما نتوانیم شرایط موجود را به درستی ارزیابی کرده و بهترین گزینه‌ی پیش رو را انتخاب کنیم. فرایند ساده شده عملکرد مغر در شکل زیر آورده شده است. بدیهی است که هر کدام از عناصر اگر با اطلاعات نادرست و دستکاری شده تغذیه شوند در استنتاج و در نتیجه عکیالعمل فرد تاثیر میگذارند.

فرایند خلاصه از عملکرد مغز
فرایند خلاصه از عملکرد مغز

عملکرد ذهن انسان

گاهی اختلال در عملکرد هر کدام از این بخش ها ممکن است موجب عدم کارکرد مطلوب مغز شود به صورتی که حتی خود انسان متوجه عدم کارکرد صحیح آن نشود. به عنوان مثال ما در بیشتر موارد متوجه اختلال های کبدی خود نمی شویم بلکه از طریق آزمایشات پزشکی به آن پی میبرم. پس جای تعجب نیست که گاهی متوجه عملکرد صحیح مغز خود نمی شود. ورودی کبد و کلیه دستگاه خون رسانی است خون مسموم به عملکرد صحیح آنها آسیب میزند. ورودی مغز سنسورهای گیرنده اطلاعات یعنی حواس چندگانه (شنوایی، بینایی و …) است. اطلاعات مسموم قطعا بخش مربوط به استدلال و استنتاج مغز را مختل خواهد کرد.در شکل زیر قسمت های مختلف مغز انسان معرفی شده است. امام على عليه السلام در این مورد میفرمایند:  اِتَّهِمُوا عُقولَكُمْ فَاِنِّهُ مِنَ الثِّقَةِ بِها يَكونُ الْخَطاءُ؛ عقل خويش را زير سؤال ببريد؛ زيرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مى گيرد. [غررالحكم، ح 2570]

قسمت های مختلف مغز انسان
قسمت های مختلف مغز انسان

همان گونه در سلاح های شیمیایی کشتار جمعی با انتشار گازهای مسموم می توان به سیستم های تنفسی و یا سیستم عصبی پاراسمپاتیک افراد آسیب جدی رساند در جنگ شناختی نیز میتوان با انتشار اطلاعات مسموم و با اتکا بر نقطه ضعف های مغز بخش هایی از سیستم استدلال و استنتاج انسان را مختل نمود. معمولا در یک حمله شیمیایی از ماسک هایی با فیلترهای متناسب و تزریق واکسن مناسب سعی بر این می شود که دریافت گازهای سمی را توسط سیستم تنفسی به حداقل رساند همین عکس العمل در حملات شناختی متصور است. بایستی با استفاده از فیلترهای مناسب اطلاعات و تزریق معلومات متناسب از آسیب دیدن سیستم استنتاج و استدلال مغز جلوگیری به عمل آورد.

تقسیم‌بندی خطاهای شناختی

خطاهای شناختی، زیرمجموعه‌های زیادی دارند که این زیرمجموعه‌ها و تقسیم بندی‌ها، گاهی مرزهای مشخص‌ هم ندارند و دارای هم پوشانی هستند. از میان انواع تقسیم بندی‌ها و اصطلاحات حوزه‏ی خطاهای شناختی شاید دو اصطلاح سوگیری‌های شناختی (Cognitive Biases) و تحریف‌‏های شناختی (Cognitive Distortions) رایج‌تر از بقیه باشند. با وجود اینکه اختلاف نظرهای جدی در تعریف و تفکیک مفهوم سوگیری‏‌های شناختی و مفهوم تحریف‌‏های شناختی وجود دارد، اما شاید تقسیم‌بندی زیر تا حدی راهگشا باشد: سوگیری‌های شناختی عموماً میان همه‌ی ما انسان‌ها مشترک هستند و معمولاً در ارزیابی روی می‌دهند. تحریف‌های شناختی فردی‌تر هستند. به عبارتی شدت و ضعف آنها در انسان‌ها بسیار متفاوت است. معمولاً هم در ثبت و یادآوری رویدادها به وجود می‌آیند. با این حال، چون تقسیم‌بندی فوق بسیار ذهنی است، از اصطلاح خطاهای شناختی استفاده می‌شود که عمومی‌تر است و همه‌ی موارد را پوشش می‌دهد.

برخی از انواع خطاهای شناختی از نوع سوگیری

  • اعتماد به نفس بیش از حد (Overconfidence Bias)
  • خطای تایید خود (Confirmation Bias)
  • تمرکز بر آخرین اطلاعات (Recency Bias)
  • اثر لنگر انداختن (Anchoring)
  • خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس یا Availability Bias
  • اجتناب از تعارض شناختی (Cognitive Dissonance)
  • تفکر کلیشه ای یا استریوتایپ Stereotype

برخی از انواع تحریف های شناختی

  • تفکر همه یا هیچ یا All or nothing
  • تعمیم دادن یا Over-generalization
  • بایدها یا Should Statements (درس جبر محیطی در گفتگو)
  • برچسب گذاری بر روی خود و دیگران یا Labeling
  • بزرگنمایی و کوچکنمایی یا Magnification / Minimization
  • حذف رویدادها و اطلاعات مثبت یا Disqualifying Positives
  • پریدن به نتیجه بدون طی شدن مسیر Jumping to Conclusions
  • شخصی کردن و به خودگرفتن Personalization
  • ذهن خوانی یا Mindreading
  • خطای هاله ای (Halo Effect)

Download (SVG, 23KB)

دسته بندی خطا های شناختی

Cognitive_Bias_Codex_With_Definitions,_an_Extension_of_the_work_of_John_Manoogian_by_Brian_Morrissette
Cognitive_Bias_Codex_With_Definitions,_an_Extension_of_the_work_of_John_Manoogian_by_Brian_Morrissette

25 خطای شناختی متداول که در جنگ شناختی استفاده می شود

در این یادداشت، 25 خطای شناختی که اطلاع و پرهیز از آنها می تواند منجر به بهبود شناخت و تصمیم‌گیری گردد معرفی شده است.

۱. خطای بقا (Survivorship Bias): چرا باید به قبرستان‌ها سری بزنیم؟

نمی‌شود که همه برنده باشیم. حتی تو بازی موفقیت هم یه عده برنده هستند و یه عده بازنده. وقتی کسی مثل رولف دوبلی کتاب منتشر می‌کند و ثروتمند میشود، باید رفت دید در این قبرستان چند نفر کتابشون رو چاپ کردند؛ ولی هیچ‌وقت کتابشون نتوانست پرفروش شود و هزاران نفر رو ببینیم که کتابشون را نوشتند، ولی ناشری حاضر به چاپش نشده و ده‌ها هزار نفری که با رؤیای نوشتن کتابشون تو دل زمین خوابیدند.

در جنگ جهانی دوم، بمباران هوایی یکی از ابزارهای مؤثر متفقین برای از بین بردن زیرساخت‌های صنعتی و نظامی آلمان و درنهایت شکست آن کشور بود؛ اما این رویکرد همراه با تلفات سنگینی برای نیروی هوایی انگلیس و آمریکا بود. برآوردها حاکی است دوره عمر انتظاری خدمه یک بمب‌افکن بین ۱۲ تا ۱۵ مأموریت بود. در یک دوره‌ای از جنگ، اگر شما خلبان یک بمب‌افکن در اروپا بودید، شانس این‌که سالم از مأموریت خود بازگردید، چیزی در حدود ۵۰ درصد بود. رهبران نظامی به این نتیجه رسیده بودند که باید زره تقویتی بیشتری به هواپیماهای خود اضافه کنند تا آن‌ها را در برابر آتش ضدهوایی و جنگنده‌ها حفاظت کند. اما آبراهام والد (Abraham Wald) با این نتیجه‌گیری کاملاً مخالف بود. او از جمله ریاضی‌دانانی بود که در جنگ جهانی دوم برای ارتش آمریکا کار می‌کرد. والد اثبات کرد که خطای مهمی در تحلیل‌ها صورت گرفته است…

خطای بقا
خطای بقا

۲. توهم بدن شناگر: آیا دانشگاه هاروارد شما را باهوش‌تر جلوه می‌دهد؟

اگه بخواید هدفی رو انتخاب کنید، هدف‌قراردادن دیگرانی که در حال حاضر در حالت ایده آلِ هدفمون هستند موجب توهم‌زدنمون خواهد شد. برای اینکه بدن ما شبیه بدن یک شناگر حرفه‌ای و خوش‌فرم و سیکس‌پک‌دار بشود، لازم است قبل از دست‌و‌پا زدن تو قسمت پرعمق استخر جلوی آیینه به ژنتیک و استعدادهای بدنی‌مون نگاه کنیم. این شنا نیست که بدن شناگرها رو خوش‌فرم و سیکس‌پک‌دار می‌کنه، بلکه این افرادی با بدن خوش‌فرم هستند که شناگر می‌شوند. فرم کلی بدن شناگرها  یکی از عوامل انتخابشان است، نه نتیجۀ فعالیت‌های ورزشی‌ آنها.

جنگ شناختی

۳. توهم دسته‌بندی: چرا ابرها را به شکل‌های مختلف می‌بینی؟

احتمالاً تا حالا به ابرهای تو آسمون خیره شدید و آنن‌ها را به حیوانات و چیزهای دیگه تشبیه کردید. این کاری هست که ذهن ما به‌صورت خودکار انجام می‌ده. ذهن ما شروع به دسته‌بندی و شبیه‌یابی اتفاقات اطرافمان می‌کند، چون ذهن ما دنبال الگو هست. بعدش ذهنمان در خودش روابط علت و معلولی درست می‌کند و ما فکر می‌کنیم که دلیل یه اتفاق از یک روند منظم نشأت گرفته. خیلی‌وقت‌ها اتفاق‌ها فقط اتفاق هستند و نظمی در شکل‌گیری‌شان ندارند.

جنگ شناختی

۴. تأیید اجتماعی: اگه پنجاه‌میلیون نفر چیز احمقانه‌ای بگویند، آن چیز کماکان احمقانه است.

این جمله‌ای از آناتول فرانس (Anatole France) است که مشخصاً به بحث تأیید اجتماعی می‌پردازد. تأیید اجتماعی به بیان ساده یعنی دنباله‌روی از انتخاب سایر آدم‌ها، به شکلی که هر چی این انتخاب‌ها در سطح و اندازۀ بزرگ‌تری صورت بگیرد، تمایل ما به انتخاب آن انتخاب بیشتر می‌شود و ناخوداگاه جنبۀ اشتباهش را نادیده می‌گیریم. به بیان ساده  اینکه باید به راهی که اکثریت می‌روند شک کنیم و نظر جمعی آدم‌ها را به‌صورت پیش‌فرض درست در نظر نگیریم و سعی کنیم با سؤال‌پیچ‌کردن و بررسی جواب‌ها تصمیم بگیریم.

جنگ شناختی

۵. خطای هزینۀ هدر رفته: چرا باید گذشته را فراموش کنی؟

قیمت خرید سهام چیزی نباید مبنای تصمیم‌گیری ما برای فروشش باشد. باید شاخص منطقی‌تری داشته باشیم؛ مثلاً توجه به اینکه آیندۀ آن سهام چی می‌تواند باشد… این موضوع به شکل خیلی دیوانه‌واری صادق است که هرچی کالا ضرر بیشتری بدهد، سرمایه‌گذارها تمایل بیشتری برای نگه‌داشتن سهام آن کالا دارند. انگار دلشان نمیاد که رهایش کنند… مثلاً خود ما وقتی تو سینما هستیم و وسط فیلم متوجه می‌شیم که اون فیلم رو دوست نداریم، برای اینکه احساس نکنیم پولمان هدر رفته است می‌شینیم و تا آخر فیلم را می‌بینیم که البته این‌انتخاب بدتر هم هست؛ چون با این کار زمانمان هم هدر می‌رود. خلاصه اینکه می‌رسیم به همان ضرب‌المثل قدیمی که : «جلوی ضرر را از هرجا بگیریم منفعت هست.»

جنگ شناختی

۶. خطای مرجعیت مشهور : تسلیم سلبریتی ها و افراد مشهور نشوید

مراجع و افراد شاخص مسئول همواره به دنبال جلب توجه‌اند و همیشه راهی پیدا می‌کنند تا وجهۀ خود را تقویت کنند. پزشکان و محققان روپوش سفید می‌پوشند در صورتی اصلا نیاز نیست. مدیران بانکی کت و شلوار و کراوات به تن می‌کنند. پادشاهان تاج بر سر می‌گذارند. مرجعیت‌ها مانند مد لباس متغیرند و جامعه هم به همان میزان از آن ها تبعیت می‌کند. در نتیجه، هروقت می‌خوای تصمیم بگیری، به این فکر کن چه مراجعی ممکن بوده بر استدلال‌های شما اثر گذاشته باشند. جالب هست که بدونید اگثر سلیبریتی ها حتی حداقل شعور برای مدیریت زندگی خود عاجز هستند.

جنگ شناختی

۷. اثر مقایسه‌ای: دوستان سوپرمدل خود را در خانه رها کنید.

«اثر مقایسه‌ای» تصور غلط و متداولی هست که نشون می‌دهد اگه ما خودمان چیزی داشته باشیم که زشت یا ارزان باشد، چیز دیگرِ نداشته را قشنگ و گرون‌قیمت در نظر می‌گیریم. شما در واقع به واسطه بمباران تبلیغاتی که سوپرمدل‌ها در آن‌ها نقش‌آفرینی می‌کنند، دچار قضاوت‌های مطلق می شوید. مثلا اگر به دنبال همسر هستید، هیچ‌گاه با دوستان سوپرمدلتان بیرون نروید. بقیۀ مردم شما را کمتر از آنچه هستی جذاب می‌بینند. تنها بروبد یا حتی بهتر از این، دو دوست زشتت را با خودت ببرید. هر دو لیوان زیر یک اندازه نوشیدنی دارند.

جنگ شناختی

۸. خطای در دسترس‌بودن: چرا یک نقشۀ غلط را به نبود نقشه ترجیح می‌دهیم؟

آیا کلمات انگلیسی‌ای که با حرف «K» شروع می‌شن بیشتر از کلماتی هستند که «K» حرف سوم اون‌هاست؟ جواب: تعداد کلمات انگلیسی‌ای که «K» حرف سوم اون‌هاست، بیش از دو برابر کلماتی هست که با حرف «K» شروع می‌شوند. چرا بیشتر مردم باور دارند که برعکس این مطلب درست است؟ چون می‌توانیم به کلماتی که با «K» شروع می‌شوند سریع‌تر فکر کنیم. آن‌ها در حافظۀ ما دردسترس‌ترند. خطای دردسترس‌بودن به شما می‌گوید ما با استفاده از مثال‌هایی که خیلی ساده به ذهن میان، تصویری از دنیا می‌سازیم. البته که این کار بیهودست؛ چون در واقعیت، صرف اینکه یه اتفاق راحت‌تر به ذهن ما خطور می‌کند دلیلی بر پرتکراربودن آن نیست. به‌خاطر خطای دردسترس‌بودن است که ما درک و برداشت صحیحی از ریسک‌ها و خطرها در ذهن خود نداریم.

خطای تمرکز و اعتماد بر اطلاعات در دسترس یا راه حل دم دست یعنی بسنده کردن به مثال‌ها و دلایلی که به سرعت به ذهن شخص می‌رسند در جهت ارزیابی یک موضوع. به عبارات دیگر اگر شخصی احتمال وقوع یک رویداد یا فراوانی وقوع آن را بر مبنای مثال‌هایی که به ذهنش می‌رسد بسنجد دچار «خطای تمرکز بر اطلاعات در دسترس» می‌شود. باید به خاطر داشته باشید آنچه به ذهن شما می‌رسد معیاری مناسبی برای سنجش احتمال وقوع رویدادها یا فراوانی آنها نیست. عموماً آنچه بلافاصله به ذهن ما می‌رسد معیار ما برای تصمیم‌گیری است. البته این امر یک میانبر ذهنی است که به سرعت عمل ما اضافه می‌کند اما گاهی نتایج غلطی به همراه دارد.

جنگ شناختی

۹. خطای داستان: حتی داستان‌های واقعی هم افسانه‌اند.

دو داستان از ادوارد مورگان فورستر رمان‌نویس انگلیسی نقل می‌کنم تا ببینیم کدوم یکی رو بهتر به خاطر خواهید سپرد؟
۱) پادشاه مرد، ملکه هم مرد؛
۲) پادشاه مرد، ملکه هم دق کرد و مرد.
بیشتر مردم داستان دوم رو بهتر به خاطر خواهند سپرد؛ چون در آن فقط توالی مرگ‌ها نیست، بلکه از نظر احساسی به هم وصل می‌شن. داستان ۱، فقط یه «گزارش» واقعیه؛ اما داستان ۲ در خودش «معنا» داره. ما با تاریخ جهان هم همین کار رو می‌کنیم؛ جزئیات رو در قالب یه داستان باثبات می‌گنجانیم. ناگهان چیزهایی رو درک می‌کنیم. مشکل اصلی داستان‌ها اینه که یه احساس نادرست از درک‌کردن به ما می‌دن که ناگزیر باعث می‌شن ما ریسک‌های بزرگ‌تری بکنیم و روی لایۀ نازکی از یخ قدم بگذاریم.

فریب رسانه ای

۱۰. خطای بازنگری: چرا باید دفترچه خاطرات داشت؟

خطای بازنگری از متداول‌ترین خطاهاست. به‌درستی می‌توان آن را پدیدۀ «من به تو گفته بودم» نامید. وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، همه‌چیز واضح و اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد. وقتی یک مدیرعاملی به‌خاطر خوش‌اقبالیش به موفقیت می‌رسد، با نگاه به گذشته احتمال موفقیت خود رو بسیار بیشتر از احتمال واقعی آن ارزیابی می‌کند. یه توصیه: «خاطراتت رو بنویس.» پیش‌بینی‌های خودت رو یادداشت کن، آن هم دربارۀ تغییرات سیاسی، شغلت، وزنت، بازار بورس و… . بعد، گاهی یادداشت‌های خودت را با وقایع بیرونی مقایسه کن. از اینکه چه پیشگوی ضعیفی هستی، شگفت‌زده خواهی شد. جمله معروفی ومود دارد که میگوید تجربه و ادراک فرماندهان، فقط در حد آخرین جنگی است که در آن موفق شده اند.

خطای بازنگری

۱۱. اثر بیش‌اعتمادی: چرا مرتب دانش و توانایی‌هایت را دست‌بالا می‌گیری؟

ما دائماً دانش و توانایی‌های خود رو دست‌بالا می‌گیریم؛ آن هم به مقدار زیاد. اثر بیش‌اعتمادی ارتباطی با نتایج نهایی تخمین ندارد، بلکه در آن اختلاف بین آنچه شخص می‌داند و آنچه فکر می‌کند  که می‌داند، مسئله ساز میشود. جالبه بدانید: متخصصان بیش از عامۀ مردم در معرض بیش‌اعتمادی هستند. اگه از یک استاد اقتصاد بخواید قیمت نفت رو در پنج سال آینده پیش‌بینی کند، به اندازۀ جواب یه نگهبان باغ‌وحش از واقعیت فاصله خواهد داشت. با وجود این، استاد پیش‌بینی خود رو با قطعیت اعلام خواهد کرد. در نتیجه، آگاه باشید که شما معمولاً دانش خود رو دست‌بالا می‌گیرید. به پیش‌بینی‌ها بدبین باشید، به‌خصوص آنهایی که از جانب افراد به اصطلاح متخصص ابراز می‌شود. برای تعیین برنامه‌هایتان، سناریوی بدبینانه رو در نظر بگیرید. به این صورت برای قضاوت واقع‌بینانه‌تر شرایط بهتری دارید. حضرت امیرالمإنین علیه السلام میفرمایند عقل خود را به چالش بکشید…

خطای شناختی

۱۲. اثر مالکیت: به هیچ‌چیز بیش از حد وابسته نباشید.

می‌توان با قطعیت گفت ما در جمع‌کردن اشیا بسیار ماهرتریم تا در دورریختن اون‌ها. این پدیده نه‌تنها این مسئله را که چرا خونۀ خود را با اثاثیۀ به‌درد‌نخور پر می‌کنیم توجیه می‌کند، بلکه نشون می‌دهد چرا عاشقان تمبر و ساعت و قطعات عتیقه به‌سختی حاضرند از آنها جدا بشوید. در نتیجه، خیلی به چیزی وابسته نباشید. فرض کنید آنچه در اختیار دارید چیزی است که «جهان» به‌طور موقت به تو امانت داده و می‌تواند در یه چشم به هم زدن آن را (یا حتی بیشتر از آنرو) از شما بگیرید.

جنگ شناختی

۱۳. گروه‌اندیشی: فاجعۀ دنباله‌روی

اگه خود را میان یک گروه نزدیک و هم‌عقیده پیدا کردید، باید آنچه در ذهنتان می‌گذرد بیان کنید، حتی اگه گروه به اون علاقه‌ای نشون ندهد. فرضیات ضمنی را زیر سؤال ببرید، حتی اگر این کار باعث بشود از آسایش دور باشید. اگه رهبری یه گروه را بر عهده دارید، یک نفر رو به‌عنوان «مخالف» منصوب کنید. او احتمالاً محبوب‌ترین فرد گروه نخواهد بود، اما شاید مهم‌ترین عضو باشد.

جنگ شناختی

۱۴. خطای کمبود: چرا آخرین شیرینی جعبه دهان تو را آب می‌اندازد؟

رومی‌ها معتقدند «کمیاب با ارزش است.» تبلیغات می‌گویند: «فقط تا وقتی سهام‌ها سود می‌دهند.» پوسترها هشدار می‌دهند: «فقط امروز.» صاحبان گالری‌ها از همین خطای کمبود سوءاستفاده می‌کنند و نشونه‌های قرمز «فروخته شد» رو زیر نقاشی‌های خود می‌گذارند تا کارهای باقی‌موندۀ خود را نمونه‌هایی کمیاب معرفی کنند که باید هرچه سریع‌تر اآن‌ها را خرید. در نتیجه، پاسخ معمول به کمبود باعث ایجاد خلل در شفاف‌اندیشی می‌شود. ارزش محصولات و خدمات رواصرفاً براساس قیمت و مزایای اون‌ها بسنجید. اینکه یک محصول در حال اتمام است یا پزشکان فلان کشور به آن علاقه‌مند شده‌اند نباید در ارزشش اثرگذار تلقی بشود. هر دو شکل زیر هم اندازه هستند.

خطای شناخنی
هر دو شکل زیر یک اندازه دارند

۱۵. استدلال استقرایی: چطور مردم را از چند میلیون پولشان خلاص کنیم؟

تفکر استقرایی لزوماً جاده‌ای به سمت نابودی نیست، اما می‌تاوند نتایج مخربی نیز داشته باشد؛ با وجود این، نمی‌توانیم با نبودن آن کنار بیایم. اطمینان داریم وقتی سوار هواپیما می‌شیم، قوانین آیرودینامیک همچنان معتبرند. تصور می‌کنیم کسی در خیابون به‌صورت تصادفی به ما حمله نمی‌کند. این‌ها نقاط اتکایی هستند که بدون اون‌ها قادر به زندگی نیستیم. اما باید یادمون باشه که قطعیت‌ها گاهی استثنا دارند.
استقراء ما رو گمراه می‌کند و به نتیجه‌گیری‌هایی مشابه ولی اشتباه را می‌رساند: “بشر همواره جان سالم به در برده است”. پس ما هم قادر خواهیم بود با هر چالشی در آینده مقابله کنیم.» در نگاه اول خوب به نظر می‌رسد، اما نکتۀ حائز اهمیت اینه که چنین اظهارنظری می‌تواند فقط از جانب بشری باشد که تا به‌‌حال جان سالم به در برده است!

جنگ شناختی

۱۶. کم‌کاری اجتماعی: چرا تیم‌ها تنبل‌اند؟

وقتی مردم کاری را با هم انجام می‌دهند، عملکردهای فردی کاهش پیدا می‌کند. این شگفت‌آور نیست؛ چون نیروی مصرف‌شده ازطرف ما با وجود کاهش، به‌طور کامل صفر نمی‌شود. کم‌کاری اجتماعی فقط در عملکرد فیزیکی ما اتفاق نمی‌افتد بلکه ما به لحاظ ذهنی هم کم‌کاری می‌کنیم. برای مثال، در جلسه‌ها، هر چی تیم بزرگ‌تر باشد، مشارکت فردی ضعیف‌تر می‌شود. اما به محض اینکه شرکت‌کنندگان به یک تعداد مشخص برسند، عملکرد ما ثابت می‌شود.

مهم نیست گروه شامل بیست نفر باشد یا صد نفر، سینرژی بیشینه باید حاصل بشود. یعنی کار گروهی زمانی مفید است که موجب هم افزایی شود. در نتیجه، مردم در گروه‌ها نسبت به وقتی که تنها هستند متفاوت رفتار می‌کنند. در غیر این صورت، اصلاً گروهی در کار نمی‌بود. با آشکار شدن عملکردهای فردی، تا حد امکان می‌توان نقاط ضعف گروه‌ها را تخفیف داد. به همین دلیل است که در حوزه های جنگ نرم متصدیان کم کاری میکنند هر کسی فکر میکند که دیگیری باید کار کند.

کم‌کاری اجتماعی چرا تیم‌ها تنبل‌اند

۱۷. خطای انتساب ذاتی: هیچ‌وقت از یک نویسنده نپرس رمانش شرح حال خودش است یا نه

خطای انتساب ذاتی به‌طور مشخص برای تراشیدن وقایع منفی و تبدیل اون‌ها به بسته‌های تر و تمیز، مفیده. وقتی شرکت‌ها نتایج خوب یا بد خود رو اعلام می‌کنند، الگوی مشابهی رو می‌بینیم. همۀ نگاه‌ها به سمت دفتر مدیریت تغییر جهت می‌دن؛ حتی اگه حقیقت رو بدونیم. موفقیت‌های اقتصادی، بیشتر به شرایط عمومی اقتصاد و جذابیت بازار بستگی داره تا رهبری عالی. جالب اینه که شرکت‌هایی که در صنعت دچار مشکل‌اند، مدیران خود رو به تناوب عوض می‌کنند و چنین اتفاقی چقدر به‌ندرت در بخش‌های در حال ترقی رخ می‌ده. در نتیجه، اون‌قدر که مجذوب صحنۀ تماشای زندگی هستیم، مردم روی صحنه بی‌نقص و خودمختار نیستند. در عوض، اون‌ها از موقعیتی به موقعیتی دیگه جست‌و‌خیز می‌کنند. اگه می‌خوای بازی کنونی رو درک کنی، واقعاً درک کنی، بازیگران رو فراموش کن. با دقت به رقص اثرهایی توجه کن که بازیگران بازیچۀ اون هستند.

خطای شناخنی
خطای ادراک

۱۸. اثر هاله‌ای: هر کسی در اوج، زیبا به نظر می‌رسد

این سوگیری زمانی اتفاق می‌افتد که تنها یک جنبۀ ما را جذب کرده و چگونگی نگاه ما به تصویر کلی را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اثر هاله‌ای جلوی دیدن خصوصیت‌های واقعی را می‌گیرهد برای خنثی‌کردن این اثر، باید از ارزش ظاهری فراتر بریم و از برجسته‌ترین ویژگی‌ها فاکتور بگیریم.

تقدیس کردن دروغین
تقدیس کردن دروغین

۱۹. واژه‌بندی: مهم نیست چه می‌گویی، مهم این است که چگونه می‌گویی.

این دو جمله را در نظر بگیر:
۱) هی، سطل آشغال پر شده!
۲) عزیزم، اگه بتونی سطل آشغال رو خالی کنی عالی می‌شه.
مهم نیست چه می‌گویید، مهم این است چگونه می‌گویید. اگه یه پیام به روش متفاوت فرستاده شود، به روش‌های متفاوت هم دریافت می‌شود. در روانشناسی، این تکنیک «واژه‌بندی» نامیده شده است. تفسیرکردن، نوع پرطرف‌داری از واژه‌بندی است. تحت قوانین آن، آشفتگی در قیمت سهام «در حال اصلاح شدن» نامیده می‌شود. قیمت بیش از حد یه ملک «سرقفلی» نامیده می‌شود. کسی که اخراج شده «مشغول ارزیابی شغلش» است. سرباز کشته‌شده، بدون توجه به اینکه بدشانسی یا حماقت چقدر در مرگش دخالت داشته، به «قهرمان جنگی» تبدیل می‌شود. در نتیجه، بدانید هر آنچه بیان می‌کنید و می شنوید واژه‌بندی دارد، چه حقیقتی که از یک دوست مورد اعتماد شنیدید، چه مطلبی که در روزنامه‌ های معتبر خواندید، تحت‌تأثیر واژه‌بندی است. اگثر انسان های آموزش ندید به شدت تحت تاثیر واژه بندی هستند.

<yoastmark class=

۲۰. خطای عمل: چرا تماشا کردن و صبرکردن شکنجه است؟

وقتی موقعیتی جدید یا نامشخص است، خطای عمل برجسته‌تر می‌شود. خیلی از سرمایه‌گذاران ناتوانی‌شان برای قضاوت در بازار سهام رو با حرکات بیش‌فعالانه جبران می‌کنند. البته چنین کاری هدردادن وقت و سرمایه است. در نتیجه، در شرایط جدید یا متزلزل می شویم و احساس ناچاری می‌کنیم؛ اینکه باید حتماً کاری کنیم، هر کاری بعد از انجام این کار، احساس بهتری داریم؛ حتی اگه با این عمل سریع یا بیش از حد اوضاع رو بدتر کرده باشیم. پس وقتی شرایط نامشخصه، عقب بایست تا اینکه تمام گزینه‌هات رو ارزیابی کنید. هر چند ممکنه این کار با تحسین مواجه نشود. «تمام مشکلات بشر، در ناتوانی وی در آرام و تنها نشستن در یک اتاق ریشه دارد». این رو بلز پاسکال (Blaise Pascal) هنگام مطالعه در خانه‌اش نوشت. لذا بدانید که گاهی هیچ کاری نکردن و هیچ چیزی نگفتن میتواند برای یک موقعیت خاص بهترین تصمیم باشد.

سکوت

21 سوگیری‌ شناختی لنگر انداختن

تمایل انسان به ملاک قرار دادن اولین اطلاعات دریافت شده و سنجش و ارزیابی اطلاعات بعدی با آن. (معمولاً اولین بخش از اطلاعات ملاکی می‌شوند برای ارزیابی موضوع و ذهن روی آنها گیر می‌کند). برای مثال تصور کنید وارد یک پاساژ شده و اولین مغازه چند تی‌شرت را به قیمت ۲۰۰ هزار تومان پشت ویترین گذاشته‌است. از کنار مغازه رد شده و چند مغازه بعد، همان تی‌شرت‌ها را به قیمت ۱۵۰ هزار می‌بینید. احتمالاً بلافاصله قضاوت می‌کنید که این فروشگاه ارزان فروش است. فروشگاه اول ملاک شما برای سنجش قیمت تی‌شرت شده‌است.

حالا تصور کنید به هنگام ورود به پاساژ همان مغازه اولی قیمت تی‌شرت‌ها را ۱۰۰ هزار گذاشته بود، حالا این بار با دیدن قیمت ۱۵۰ هزار تومانی تی‌شرت‌ها در مغازهٔ دوم با خود خواهید گفت این فروشگاه گران‌فروش است. باید توجه داشت که اطلاعات زمانی قابل اتکا و ملاک سنجش هستند که از صحت آنها اطمینان داشته باشیم. صرف اینکه اطلاعاتی نخست به رویت ما برسند نباید ملاک سنجش ما قرار گیرند. چرا که در این صورت دچار خطای لنگر انداختن می‌شویم.

لنگر انداختن ذهن
لنگر انداختن ذهن

22.خطای سوگیری اعتقادی

تمایلی است ذهنی که در آن فرد هر استدلال را با توجه به باورپذیری نتایجش قضاوت می‌کند، به جای اینکه قدرت استدلال را بررسی کند. به بیان دیگر اعتقادگرایی باعث می‌شود فرد در ارزیابی و پذیرش استدلال‌ها فقط به این نکته توجه کند که نتایج هر استدلال چقدر با باورها و اعتقادات شخصی وی همخوانی دارد. معنای این پدیده این است که افراد اغلب استدلالی را می‌پذیرند که با باورهای‌شان سازگار است بی‌آنکه حتی منطقی بودن دلایل را در نظر بگیرند. در این حالت فرد تمایل دارد استدلالی را حتی اگر منطقی و عقلانی باشد، در صورتی که خارج از نظام اعتقادی او باشد، رد کند. اعتقادگرایی اجازه نمی‌دهد افراد منطقی فکر کنند زیرا فقط به نتایج استدلال تکیه می‌کنند و وقتی نتایج خارج از باورهایشان است، کل استدلال را نادیده می‌گیرند.

23.خطای سوگیری توجه وسواسی

تمایل به توجه و تمرکز به بعضی محرک‌ها، نشانه‌ها و ملاک‌ها درحالی‌که بقیهٔ چیزها همزمان نادیده گرفته می‌شوند. این سوگیری نه تنها برداشت ما را از جهان و پیرامون‌مان تحت تأثیر قرار می‌دهد بلکه ارزیابی ذهنی ما را هم تحت تأثیر قرار می‌دهد. اشخاص گرفتار این سوگیری مستعد ابتلا به بیماری وسواس، اعتیاد و افسردگی هستند. برای مثال کسانی که جنبه‌های منفی و ناراحت‌کننده چیزها را می‌بینند دچار سوگیری توجه هستند و مستعد بیماری اضطراب. این سوگیری می‌تواند بر سیستم حافظه هم اثر مخرب بگذارد. اشخاص در هنگام به خاطر سپاری و به یادآوری وقایع، فقط به جنبه‌های خاصی توجه می‌کنند که این مسبب به یادآوری خاطرات به صورت غلط و ناکامل خواهد بود.

خطای سوگیری توجه وسواسی

24. سوگیری علاقه ای

اکثر مردم افراد با چشم های رنگی دوست دارند بدون این که آن فرد انسان خوبی باشد یا نباشد. این خطا برای افرادی اتفاق می افتد که درست بودن جواب سوال برای آنها مهم نیست بلکه جوابی که به مذاق آن ها خوش بیاید مهم است. نمونه بارز این خطا در کشور جمله ی آشنای “کار خودشونه” است. جمله ای که بدون ارائه دلیل سلیقه خیلی از افراد را ارضا میکند. 

کار خودشونه

تعریف علوم شناختی Cognitive Science

در اینجا اهمیت دارد که علوم شناختی نیز مورد تعریف قرا گیرد که خوانندگان گرامی اصطلاح علوم شناختی با جنگ شناخت را تمییز دهند. علوم شناختی [Cognitive Science] مطالعه‌ی علمی ذهن است. در این تعریف منظور از ذهن مجموع هر آن چه که نمودهای هوشمندی و آگاهی هستند. مانند تفکر، ادراک، حافظه، احساس، استدلال و نیز تمام روندهای ناآگاهانه شناختی است. گاهی علوم شناختی را به صورت «مطالعه‌ی علمی شناخت» نیز تعریف می‌کنند.

شناخت را میتوان مجموع حالت‌ها و فرآیندهای روانی مانند تفکر، استدلال، درک و تولید زبان، دریافت حواس پنجگانه، آموزش، آگاهی، احساسات و… در نظر گرفت. به طور کلی پرسش‌هایی مانند این که ذهن چگونه کار می‌کند یا مغز چگونه هوشمندی را ایجاد می‌کند، از جمله پرسش‌هایی هستند که در این شاخه‌ی علمی بررسی می‌شوند.

علوم شناختی یک میان‌رشته [Interdisciplinary] است و شاخه‌های روانشناسی، علوم‌عصبی، علوم‌رایانه، انسان‌شناسی، زبان‌شناسی، فلسفه و… را دربر می‌گیرد. واضح است که این علوم در کنار ذهن به موضوع‌های دیگری نیز می‌پردازند. بنابراین آن بخش از این علوم که به نوعی به موضوع علوم شناختی بپردازند جزو علوم شناختی محسوب می‌شود.برای نمونه در مورد علوم‌رایانه پژوهشگرانی که در حوزه‌ی هوش‌مصنوعی کار می‌کنند را می‌توان دانشمندان شناختی به‌شمار آورد. همچنین آوردن این نکته نیز مهم است که در منابع گوناگون از شاخه‌های گوناگونی (از علوم تربیتی گرفته تا زیست‌شناسی) به عنوان زیرشاخه‌های علوم شناختی یاد شده است.

ادامه مطلب به زودی …

منابع جنگ شناختی

.https://commons.wikimedia.org/wiki/File:Cognitive_bias_codex_en.svg

.https://rasmonline.com/gaming_beyond-playing

https://eitaa.com/Cog_threats

https://aparat.com/v/cq2FG

https://bazinegar.ir/tb9g

گاهنامه مدیر

 کتاب هنر شفاف اندیشیدن، رولف دوبلی

.https://www.theatlantic.com/magazine/archive/2018/09/cognitive-bias/565775/

برای دیدن فلیم های سینماییِ مهیج و جذاب”در حوزه فناوری اطلاعات، اوسینت و هوش مصنوعی“، بر روی اینجا کلیک کنید.

آدرس کانال تلگرام سایت بیگ دیتا:

t.me/bigdata_channel

آدرس کانال سروش ما:
https://sapp.ir/bigdata_channel

جهت دیدن سرفصل های دوره های آموزشی بر روی اینجا کلیک کنید.

جهت ثبت نام در دوره های آموزشی بر روی اینجا کلیک کنید.

بازدیدها: 615